تجاوزگری و تعدی به نام جهاد ممنوع نویسنده : علی آقا صالحی با توجه به مفهوم مخالفه، می تون چنین استنباط کرد که تجاوزگران هر چند نام مجاهد و رزمنده اسلامی بر خود داشته باشند، دوست خدا نیستند؛ بلکه با عمل تجاوزگرانه به دشمن خدا تبدیل می شوند و باید هر چه سریع تر از عمل خود توبه کنند و از تجاوزگری دست بردارند. مفسران اسلامی، تجاوزگری بر دیگران را دو گونه تفسیر کرده اند: اول: منظور جنگیدن با غیرمسلمانی است که در حال جنگ و نبرد با مسلمین نیستند و با آنان دشمنی نمی کنند و به دشمنان آنان یاری نمی رسانند. دوم: منظور کشتن و قتل زنان و کودکان و پیر مردان و پیر زنان و افراد بیمار و ناتوان و نابینا و زمین گیر و امثال این ها که توان جنگیدن ندارند و به اصطلاح اهل حرب نیستند و مشارکت مستقیم در جنگ ندارند. از ابن عباس و عمر بن عبدالعزیز و حسن بصری و مقاتل بن حیان و دیگران این رأی روایت شده است.[۱] امام ابن تیمیه می گوید: منظور از اعتداء در آیه، ظلم و ستمگری است و خداوند هرگز ستمگری را مباح نمی کند. و در حدیث قدسی آمده است که خداوند فرمود: «یا عبادی إنّی حرّمت الظلم علی نفسی و جعلته بینکم محرّماً فلا تظلموا»[۲] «این بندگان من، همانا من ظلم و ستمگری را بر خود ممنوع کرده ام و آن را بین شما نیز حرام نموده ام، پس به همدیگر ظلم ستم نکنید.» بعضی از مفسران می گویند: آیه ی: (‏ وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ ‏) (بقره: ۱۹۰) «‏ و در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما می‌جنگند . و تجاوز و تعدّی نکنید . ( شما جنگ‌افروزی نکنید و بیگناهان و بی‌خبران و زنانی که نمی‌جنگند ، و کودکان و پیرمردان و بیماران و امان‌خواهان را نکشید و خانه‌ها و کشتزارها را ویران نسازید ) . زیرا خداوند تجاوزگران را دوست نمی‌دارد . ‏» به وسیله ی آیه سیف (شمشیر) منسوخ شده است که به نظر ما این ادعا قابل استناد نیست و با سیاق آیه مطابقت ندارد، زیرا نهی در آیه مذکور با علتی همراه است که قبول نسخ نمی کند به عبارت دیگر، علت نهی چیزی است که نسخ بردار نمی باشد و آن عبارت « إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ» است. این یک خبر از جانب پروردگار است و چنانکه مقرر است، اخبار نسخ بردار نیست و منسوخ نمی شوند، چون اگر منسوخ شود، کذب و دروغ به میان می آید و خداوند از این عمل پاک و بری است: (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً) (نساء: ۸۷) « و چه کسی از خدا راستگوتر است‌.» پس قرآن کریم به هیچ وجه به مسلمانان اجازه نمی دهد دست به تجاوزگری زنند یا متجاوزان و ستمکاران را کمک نمایند، هر چند از آنان بغض و کینه و تنفر شدید داشته باشند یا دشمنان نسبت به مسلمانان متنفر و بیزار باشند، صرف تنفر و بیزاری شدید نمی تواند توجیه گر تجاوز و ستمگری شود، هر چند این عمل منجر به بازداشتن به ناحق مسلمانان از زیارت خانه خدا گردد، چنانکه در صلح حدیبیه اتفاق افتاد و هنگامی که مسلمانان با لشکر و سربازان انبوه به قصد زیارت خانه خدا در حدیبیه جمع شدند و دیگر مردمان اجازه داشتند حج کنند ولی مشرکان به دلیل بغض و کینه ای که به مسلمانان داشتند مانع برگزاری مراسم حج آنان شدند و پیامبر (ص) اجازه جنگیدن نداد و از مسلمانان خواست تا صبر و بردباری پیشه کنند و خداوند پیروزی را نصیبشان خواهد کرد. خداوند در این باره فرمود: (وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ) (مائده: ۲) «دشمنیِ قومی که شما را از آمدن به مسجدالحرام باز داشتند ، شما را بر آن ندارد که تعدّی و تجاوز کنید . در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمائید ، و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی مکنید .» تمام آنچه را اسلام درباره جنگیدن توصیه فرموده، مقابله و مبارزه با تجاوزگری و ستم است به همان اندازه که آنان تجاوز کرده اند باید آنان را دفع کرد و سر جایشان نشاند و به اصطلاح مقابله به مثل کرد و دیگر بیش تر از آن ممنوع است، زیرا خداوند می فرماید: (‏ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ) (بقره: ۱۹۴)‏ «‏ ماه حرام در برابر ماه حرام است ( و اگر دشمنان احترام آن را نگاه نداشتند ، و در آن با شما جنگ کردند ، شما حق دفاع و مقابله با آنان را دارید و باکی نیست ) و ( حرمت‌شکنی‌های ) مقدّسات دارای قصاص است ، ( و تجاوزکاریهای نادرست ، پاداش به مثل دارد . به طور کلّی ) هر که راه تعدّی و تجاوز بر شما را در پیش گرفت ، بر او همانند آن ، تعدّی و تجاوز کنید ( چه آغازکردن تعدّی و تجاوز ممنوع است ، لیکن در برابر آن دفاع از خویشتن و مبارزه برای اخذ قصاص آزاد است ) ، و از خشم خدا بپرهیزید و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. » در اینجا ذکر یک نکته لازم است و آن واژه اعتدا در برابر اعتدا است و خداوند مقابله به مثل را اعتدا می نامد. نه به این خاطر که نوعی تجاوزگری باشد، بلکه از باب عدل و انصاف است، یعنی به همان اندازه که آنان تجاوز کرده اند، جوابشان را بدهید و بیشتر از آن زیاده روی نکنید، چون هیچ توجیه مقبول و مشروعی ندارد چنانکه در آیه دیگری می فرماید: (وَجَزَاء سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِّثْلُهَا) (شوری: ۴۰) «کیفر هر بدی ، کیفری همسان آن است .» یعنی باید به همان اندازه که آنان تجاوز و زشتی کرده اند، شما مقابله به مثل کنید و بیشتر از آن نباید اقدامی نمایید، زیرا تجاوز و ستم در هر صورت عملی ممنوع و حرام است. البته قرآن کریم قانون زندگی مسلمانان و بلکه کل بشریت است و بر مبنای فطرت بشری و واقعیت موجود، قانون و برنامه وضع کرده است و محدود به روابط احساسی فردی و گروهی خاص نمی شود و مثل روایت انجیل نیست که بگوید: اگر کسی به سمت راست صورتتان سیلی زد، سمت چپ را بیاور تا بر آن هم سیلی بزند. چنین مسئله ای نه تنها در روابط فردی، بلکه در روابط اجتماعی و روابط بین المللی و کشورهای بزرگ به هیچ وجه نمی تواند اعمال شود یا کاربردی داشته باشد، امروزه اگر با متجاوزان و دولت های سرکش و قدرت های تمامیت خواه این گونه معامله شود، آنان نه تنها اصلاح نمی شوند بلکه به چیزی جز بردگی و بندگی و غارت ثروت و سرمایه و هست و نیست مردم رضایت نمی دهند و نمونه های آن را می توان در رفتار دولت های انگلیس و آمریکا و سایر استعمارگران با کشورهای فقیر مشاهده کرد، با وصف اینکه در کشورهای فقیر و به اصطلاح جهان سومی، شورش ها و مبارزات مسلحانه علیه متجاوزان صورت گرفته، ولی این کشورهای استکباری هنوز هم به عنوان یک طعمه بدان ها می نگرند و صدها و هزاران نفر بی گناه را قربانی خوی درندگی و تجاوزگری خود می کنند، با این وضع آیا باز هم درست است بگوییم اگر آنان به یک طرف صورت تو سیلی زدند، تو آن طرف دیگر را برایشان حاضر کن تا سیلی بزنند؟ و بدین بهانه دست روی دست گذاشت تا کشورهای استعماری همه منابع و هست و نیست آن ها را غارت کنند و برای همیشه کشورهای آنان را نیازمند و فقیر و گرسنه نگه دارند؟ یک ضرب المثل فارسی هست که می گوید: (ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستم است به حال گوسفندان) یا (رحم بر ستمکار، ظلم است بر مظلوم) اگر با افراد شرور و خرابکار و دزد و راهزن با عفو و گذشت برخورد شود آیا هیچگاه امنیت و آسایش به آن مملکت برمی گردد و آیا این افراد گستاخ تر نمی شوند و به عملیات خرابکارانه و هرج و مرج بیشتر دامن نمی زنند؟ بنابراین می بینیم که قانون اسلامی برای مقابله به مثل با متجاوزان، عین عدالت و مطابق با واقعیت جوامع بشری بوده و هست و بشریت خواه ناخواه چاره ای جز توسل بدان ندارد و بنابراین باید مقوله هایی چون عدالت، عفو، بخشش به مقتضای حکمت و در جایگاه خود اعمال شوند و اگر عفو و بخشش بی موقع و نابهنگام صورت گیرد، کاربرد چندانی ندارد و چه بسا به ضد خود تبدیل گردد. برخی مخالفان آیه «وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ» را دست آویز قرار داده و کشتن مشرکان را صادر کرده است، البته که این استدلال بسیار از حقیقت و واقعیت به دور است و چنانکه در خود قرآن و روایات و احادیث و رفتار رسول خدا (ص) با مشرکان برداشت می شود، هیچگاه علت قتل و کشتن، شرک یا عمل اعتقادی نیست، بلکه منظور مشرکانی است که اقدام به جنگ مسلحانه و حمله و تجاوز به مسلمانان نموده اند با این وصف آیه هر چند در ظاهر مطلق است، ولی با احادیث دیگر مقید شده و منظور تنها آن عده مشرک جنگجو و تجاوزگری است که با اسلحه و شمشیر به مصاف مسلمانان آمدند و همه آن ها را در بر نمی گیرد، چون پیامبر (ص) و خلفای راشدین در احادیث و روایات زیادی از کشتن زنان و کودکان و پیرمردان و پیرزنان و راهبان و کشاورزان و افراد نابینا و ناتوان و زمین گیر و … نهی کرده اند حتی پیامبر (ص) در نامه ای به معاذ (رض) به آنان توصیه می کند که هیچ گاه آغازگر جنگ نباشید و اگر به شما حمله کردند باز هم شما به آنان حمله نکنید اگر کسی از شما را شهید کردند، جنازه او را به آنان نشان دهید و بگویید: آیا راهی بهتر از این وجود ندارد؟! و بدین وسیله هدف از جنگ های اسلامی را به خوبی گوشزد می کند از جمله حدیث ابن عمر است که می گفت: در یکی از جنگ ها بود که پیامبر (ص) متوجه شد زنی کشته شده است: «نهی رسول الله صلی الله علیه و سلّم عن قتل النساء و الصبّیان»[۳] «پیامبر از قتل و کشتن زنان و کودکان نهی کرد.» در روایت دیگری به نقل از کعب ابن مالک از عمویش آمده است که رسول خدا (ص) او را به سوی ابن ابی الحقیق گسیل کرد و به او دستور داد از کشتن کودکان و زنان خودداری کند و آن را ممنوع دانست. رباح بن ربیع می گوید: در یکی از غزوه ها همراه رسول خدا (ص) بودیم که دیدیم گروهی اجتماع کرده بودند، پیامبر (ص) مردی را مأمور کرد تا خبر بیاورد و او بازگشت و گفت: مردم به اطراف جنازه ی زنی اجتماع کرده اند، فرمود: «ما کانت هذه لتقاتل»[۴] «اینگونه افراد نباید کشته شوند.» چنانکه ملاحظه می شود چنین زنانی، زنان خانه نشین نبوده اند، بلکه زنانی اند که همراه لشکر مشرکان و به قصد کمک و یاری رساندن و تشویق آنان علیه مسلمانان در میدان جنگ حاضر شده و به قتل رسیده اند با این وصف اسلام کشتن آنان را مباح ندانسته است و حتی خلفای راشدین و دیگر سرداران متعهد اسلامی بدین شیوه عمل کرده اند. امام مالک روایت می کند که حضرت ابوبکر صدیق (رض) به یزید ابن ابی سفیان سردار اسلام در شام توصیه کرد و به وی گفت: در آن سرزمین به افرادی برمی خورید که گویا خود را برای رضای خدا در جایی زندانی کرده و به (راهبان) مشهورند به آنان کاری نداشته باشید و به ده چیز تو را وصیت می کنم هیچگاه زنان و کودکان و پیرمردان و پیرزنان و سالخوردگان و نابینایان و … را نکشید. خلاصه کلام جمهور علمای مسلمانان کشتن زنان و کودکان و سالخوردگان و بیماران و راهبان و کسانی را که مستقیما در جنگ حضور نداشته و شرکت نکرده اند، حرام می دانند و از ابن عباس روایت است که گفت: منظور از سخن پروردگار که می فرماید (لا تعتدوا) کشتن زنان و کودکان و سالخوردگان است.[۵] و حتی در روایات مستند زیادی هست که پیامبر (ص) از بریدن درختان و کشتن فلاحان و کشاورزان و افرادی که سرگرم کار و زندگی خود هستند به شدت نهی کرده است که ذکر آن ها به درازا خواهد کشید. مقایسه جنگ ها و نبردهای صدر اسلام با جنگ و تخریب قرن بیست و یکم، انسان منصف و دادگر به این نتیجه می رسد که در هیچ کدام از جنگ های به اصطلاح کشورهای متمدن چون آمریکا و سایر قدرت های بزرگ چیزی از اصول انسانی و بشری رعایت نشده است و اصولاً در هیچ مورد این دو با هم قابل مقایسه نمی باشند، مثلاً آمریکا با چه حقی ظرف چند ساعت دو شهر بزرگ ژاپن را با خاک یکسان کرد و با چه حقی مردم افغانستان و عراق را طعمه ی بمب های کشتار جمعی و نابودگر خود نمود و با وصف این که تمامی دنیا عمل او را در عراق محکوم کردند و شواهد و قراین موجود ادعاهای غیرواقعی آن ها را باطل و پوچ و دروغ اعلام کرد و معلوم شد جز دروغ و فریب چیز دیگری به خورد مردم نداده و در نتیجه این اعمال ضد انسانی آنان میلیون ها مرد و زن و کودک بی گناه قربانی خشونت ورزی و جنگ افروزی سردمداران بی خرد و کینه توز آن ها شده است، ولی با این وصف شورای امنیت هیچگاه حاضر نشد این اقدام غیر انسانی و ضد بشری و ادعای دروغین آنان را محکوم کند. اینان با این همه بی حیایی و گستاخی باز هم دم از حقوق انسان و حقوق زن و مقوله هایی از این دست می زنند و بی اعتنا از کنار هزاران جنایت و تباهی خود می گذرند و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و آب از آب تکان نخورده است. ولی دوربین های خود را چرخانده و به هزاران سال پیش برمی گردند و می گویند: چرا پیامبر اسلام (ص) فلان فرد مشرک جنگ طلب و منحرف و جنایتکار جنگی که از هیچ اقدام مسلحانه و تبلیغی علیه اسلام و جامعه مسلمانان و حتی توهین به زنان و دختران مسلمانان دریغ نورزیده، فرمان کشتنش را داده است؟ از نظر اینان کشتار دسته جمعی زنان و کودکان بیگناه عراق و افغانستان و فلسطین و … منافاتی با حقوق بشری آنان ندارد، ولی کشتن فردی فاسد و آشوبگر که هر لحظه درصدد برافروختن آتش جنگ علیه مسلمانان است، اقدامی خشونت آمیز و خلاف حقوق بشر به حساب می آید!! پس وای به حال بشریت امروزی که چنین بی خردانی سکاندار کشتی زندگی و برنامه ریز و قانون گذار آنان شده اند و هر لحظه درصدد فریب و انحراف افکار عمومی و غارت باورهای مردم خود هستند. اکنون درصدد آنیم که شواهد زنده ای بر عفو گذشت و مهربانی و ملاطفت پیامبر اسلام (ص) که به حق رحمه للعالمین است، برای خوانندگان و حق مداران ارائه دهیم تا به آنان ثابت شود که دین اسلام هیچ گاه مجوز خشونت و جنگ طلبی و تجاوزگری را صادر نکرده و بلکه برای کرامت و شرافت انسانی ارزش والایی قایل بوده و کشتن یک فرد (ولو غیر مسلمان) به ناحق را برابر کشتن همه افراد دنیا دانسته است، یعنی گناه و جرم کشتن بیگناهان را بسیار سنگین تر از تصور حامیان حقوق بشر برمی شمرد. پیامبری که از گناه و جنایات وحشتناک و غیر انسانی فردی چون هند جگرخوار یا عکرمه ابن ابی جهل و … با کمال بزرگواری می گذرد و آنان را می بخشد و خطاب به گروه مجرمان و گناهکارانی که در حرم مکه جمع شده و به امان آمده بودند می فرماید: «اذهبوا انتم الطلقاء» بروید همه آزاد هستید. «لا تثریب علیکم الیوم» امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست؛ یعنی نه تنها شما آزادید و از همه ی حقوق انسانی و اسلامی برخوردارید، بلکه برای کشتن و قتل عام و اذیت و آزار مسلمانان مستضعف نیز مورد بازخواست قرار نمی گیرید و هیچ کس حق طعنه و بازجویی از شما را ندارد. آیا در طول تاریخ بشریت چنین رفتار انسانی و بزرگوارانه و مطابق با کرامت و شرافت انسانی اتفاق افتاده است؟ آیا کره زمین در سراسر تاریخ خود چنین اتفاق مبارک و افتخار آمیز، جز از پیامبر اسلام (ص) و سایر پیام آوران بر حق الهی، از کسی دیگر سراغ دارد؟ امید است که انسان های دادگر و منصف با مطالعه آن به قضاوت بنشینند و با دیده ی انصاف به قوانین و دستورهای اسلام بنگرند و حق را از باطل تشخیص دهند. پیامبر (ص) پس از نقض عهد مشرکان، با لشکری مجهز به قصد فتح مکه حرکت کرد و در ظرف چند روز کاملاً شهر را به محاصره درآورد و آمده ورود به شهر شد. ———————————————————- منبع: سرنوشت محکومین به اعدام در صدر اسلام و (گذشت پیامبر رحمت) /مؤلف: علی آقا صالحی /انتشارات: نشر احسان ۱۳۹۳ [۱] – تفسیر ابن کثیر (۱/۲۲۶) [۲] – مسلم (۴۶۷۴) و احمد در المسند (۲۱۴۲۰) از ابی ذر آن را روایت کرده است. [۳] – متفق علیه (بخاری ۳۰۱۵) و مسلم (۱۷۴۴) احمد(۴۷۳۹) و ترمذی(۱۵۶۹) [۴] – شافعی در المسند (۱۱۷۹) و طحاوی در السیر (۳/۲۲۱) و بیهقی در الکبری (۹/۷۸) [۵] – فقه الجهاد: دکتر قرضاوی